واکاوی اقدامات رژیم بعث عراق برای آغاز جنگ تحمیلی
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۶۱۲۱۳
ارتش عراق از شهریورماه ۱۳۵۸ نقلوانتقال نیرو و تجهیزات به مناطق مرزی را تحت عناوین مختلف ازجمله برگزاری رزمایش، تقویت پاسگاهها، احداث مواضع و جادههای مواصلاتی جدید آغاز کرد.
به گزارش ایران اکونومیست، مناقشات مرزی ایران و عراق که سابقه تاریخی و ماقبل انقلاب دارد، با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به اوج خود رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس روند تحولات مربوط به ناامنی در مرزهای ایران توسط عراق و واکنش ایران به این تعرضات مرزی را تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۷ یعنی روز آغاز تهاجم گسترده عراق به ایران، بررسی کرده است.
عراق مأمن طاغوتیها و عناصر ضدانقلاب
در اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت عراق با پذیرفتن گروههای ضدانقلاب و فراری وابسته به رژیم شاهنشاهی پهلوی، به حمایت از مخالفان انقلاب و جمهوری اسلامی پرداخت.بدین ترتیب که ارتش عراق با احداث اردوگاهی در منطقه کلاو (چارکلاو) و ایجاد تسهیلات، افراد فراری و ضدانقلاب را در این اردوگاه مستقر کرد و عدهای از نیروهای ساواک و فراریان ارتش شاهنشاهی بهعنوان عناصر اصلی، مسئولیت جذب و سازماندهی فریبخوردگان را که اغلب از روستاها و مناطق غرب استان کرمانشاه گریخته بودند، بر عهده گرفتند.
در طول ۱۸ ماه درگیری، حداکثر نیرویی که از طرف ایران در منطقه حضور داشت، حدود دو تیپ شامل نیروهای سپاه، ارتش و ژاندارمری بود.
ازاینرو، در گام نخست بغداد به مرکز مهم فعالیتهای چهرههای نظامی و سیاسی مشهور حکومت پهلوی تبدیل شد که میتوان به برجستهترین این افراد یعنی شاهپور بختیار آخرین نخستوزیر حکومت شاه و ژنرال غلامعلی اویسی رئیس ستاد مشترک ارتش در زمان شاه اشاره کرد.
هریک از این افراد یک دستگاه رادیویی در عراق داشتند و در این ایستگاهها علاوه بر تبلیغات علیه امام خمینی، دستوراتی را برای طرفداران خود در بین نیروهای مسلح و قبایل ایرانی صادر و آنان را بهطور ویژه راهنمایی میکردند.
در این میان،«سپهبد پالیزبان»، «سردار جاف» و برخی از سران قبایل و «کدخدا»های بعضی روستاها نیز درصدد اجرای طرحها و برنامههای گروههای ضدانقلاب در مناطق مرزی کرمانشاه بودند.
استقرار و تقویت نیروهای نظامی عراق در مرز با ایران
در گام بعدی، ارتش عراق از شهریورماه ۱۳۵۸ نقلوانتقال نیرو و تجهیزات به مناطق مرزی را تحت عناوین مختلف ازجمله برگزاری رزمایش، تقویت پاسگاهها، احداث مواضع و جادههای مواصلاتی جدید آغاز کرد. این در حالی بود که مرزداران عراق نهتنها از تردد افراد ضدانقلاب و فرصتطلبها از مرزها جلوگیری نمیکردند، بلکه هر روز این افراد از تسهیلات بیشتر نیروهای مسلح عراق و حمایتهای آنان برخوردار و بیش از پیش تقویت و فعالتر میشدند.
با استقرار نیروها و تجهیزات ارتش عراق در نوار مرزی، عملاً پشتیبانی و حمایت از افراد ضدانقلاب با سلاح سنگین آغاز شد.
حتی ارتش عراق به گروههای ضدانقلاب وعده داد هرگاه با مقاومت مرزبانان جمهوری اسلامی و پشتیبانی ارتش جمهوری اسلامی مواجه شدند، با سلاحهای سنگین و هواپیما از آنان حمایت خواهد شد.
اواسط آبان ماه ۱۳۵۸، ارتش عراق با یگانهای زرهی و بالگرد اقدام به برگزاری مانور نظامی در مقابل تنگه مرزی بیشگان کرد. علاوه بر این، یگانهای مهندسی ارتش عراق از ماهها قبل در مناطق مختلف مرز با احداث جاده و ایجاد استحکامات، مواضع و نیروهای مرزی خود را تقویت کرده بود.
برای نمونه ژاندارمری جمهوری اسلامی در گزارشی به نخستوزیری درباره یکی از اقدامات ارتش عراق در ۲ مرداد ۱۳۵۸ چنین نوشت: «در ۲ کیلومتری غرب پاسگاه تلخاب، نیروهای عراقی برای چهارمین بار اقدام به انفجار در بین میلههای ۳۵ و ۴۰ کردند.»
در کنار اقدامات و فعالیتهای نظامی ارتش عراق، استخبارات این کشور نیز با تطمیع برخی از روحانیان و افراد با نفوذ بهویژه در مناطق مرزی کرمانشاه و همچنین با تبلیغات سوء میکوشید اهل سنت و اهل حقها را به جمهوری اسلامی ایران بدبین کند.
با استقرار نیروها و تجهیزات ارتش عراق در نوار مرزی، عملاً پشتیبانی و حمایت از افراد ضدانقلاب با سلاح سنگین آغاز شد. برای نمونه در حملات نیروهای ایرانی برای بازپسگیری پاسگاههای مرزی و تأمین نوار مرزی، ارتش عراق به کمک گروههای نظامی ضدانقلاب آمد.
در این درگیریها، پاسگاههای «تیله کوه»، «تنگ هوان» و «باویسیـ بارها هدف توپخانهها و خمپارهاندازهای ارتش عراق قرار گرفت. همچنین برخی پاسگاههای مرزی که نیروهای ایران آزاد کرده بودند، بارها دستبهدست شد. این درگیریها که در منطقه کوهستانی شمال و غرب دشت ذهاب نسبت به سایر مناطق مرزی شدیدتر بود، به سراسر نوار مرزی و حتی مناطق مسکونی نیز کشیده شد.
با شدت و گسترش درگیریها، نیروی هوایی عراق باهدف تقویت روحیه افراد ضدانقلاب، به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران تجاوز و بدین ترتیب، شناساییهای خود را آغاز کرد.
از اوایل سال ۱۳۵۹ حمله به نوار مرزی و مناطق مسکونی قصرشیرین و روستاهای اطراف آن در دستور کار ارتش عراق قرار گرفت. بیشترین حملات نیز با سلاحهای سنگین صورت میگرفت و بر شهر قصرشیرین متمرکز بود.
در طول ۱۸ ماه درگیری، حداکثر نیرویی که از طرف ایران در منطقه حضور داشت، حدود دو تیپ شامل نیروهای سپاه، ارتش و ژاندارمری بود که آنان هم سازمان، تجهیزات و فرماندهی لازم را نداشتند؛ بنابراین، از دیدگاه صدام حسین، شرایط برای تهاجمی برقآسا و پیروزمندانه فراهم بود.
منبع:
احمدی، اسدالله، دستهای خالی پاهای خونین (تاختوتازهای ضدانقلاب و ارتش عراق در قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلان غرب)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۸، صفحات ۹۵، ۹۶، ۹۷، ۹۸، ۹۹
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: عراق ، جنگ تحمیلی ، رژیم پهلوی ، ژاندارمری ، ضد انقلاب
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: عراق جنگ تحمیلی رژیم پهلوی ژاندارمری ضد انقلاب افراد ضدانقلاب جمهوری اسلامی ارتش عراق مناطق مرزی پاسگاه ها نوار مرزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۶۱۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی ندارد
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، روزنامه «شرق» در گفتوگویی با عبدالمحمد طاهری سعی کرده است جنبههای این اقدام و در کل مناسبات مرزی ایران و افغانستان در دوره حکومت طالبان را به شکل دقیقتر کنکاش کند. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان است که در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق افغانستان را هم دارد.
جناب طاهری پنجشنبه هفته گذشته شاهد دستگیری تعدادی از مرزبانان ایرانی بودیم که به نظر میرسد با ورود اشتباهی آنان به خاک افغانستان رخ داد و ساعاتی بعد هم آزاد شدند. جدای از این نکته، شما روند درگیری و دستگیری مرزی بین ایران و افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان را چگونه میبینید؟
اتفاقا نکته همینجاست که اگر موضوع صرفا ورود اشتباهی و غیرعمدی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان بود، دستگیری آنها از طرف طالبان میتواند یک واکنش طبیعی جلوه کند؛ کمااینکه در دیگر نقاط مرزی امکان وقوع آن وجود دارد. اما مسئله اساسی اینجاست که در بازه زمانی سهسالهای که از روی کار آمدن حکومت دوم طالبان میگذرد، به نظر میرسد هم شدت درگیریها با مرزبانان ایرانی و هم تعداد دفعات دستگیری مرزبانان کشور رو به افزایش است؛ تا جایی که اکنون خبرهایی دال بر این وجود دارد که وزارت کشور و هنگ مرزبانی ایران موضوع ایجاد دیوار مرزی را به شکل جدیتر در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند به نظر میرسد در وهله اول این دیوار مرزی با هدف توقف در رفتوآمد مهاجران غیرقانونی به داخل خاک ایران، ترددنداشتن گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر در مرز است، اما نمیتوان شدت و وسعت درگیری نیروهای طالبان با مرزبانان ایرانی را هم یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه تهران به حوزه مرزداری با افغانستان ندانست.
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا از این جنبه قابلیت ارزیابی دارد یا حضرتعالی ابعاد تحلیلی دیگری را متصور هستید؟
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا یک جنبه ندارد. جنبه مهمتر دیگر این است که ثابت شد طالبان فارغ از قرائتهای ایدئولوژیک تندروانه خود که میتواند یک تهدید امنیتی باشد، مشخصا در موضوع سرزمینهای ایران پشت دیوار مرزی حاضر به همکاری با ایران نخواهد بود. به بیان دیگر ایندست رفتارها نشان از سختگیری طالبان دارد و همزمان با آن مؤیدی بر آن است که طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی و مرزداری را ملاک عمل و رفتار خود قرار نمیدهد و کوچکترین توجهی هم به قراردادهای فیمابین برای ترسیم مرز دو کشور ندارد.
پس به باور شما امکان تداوم و تشدید درگیریهای مرزی و همچنین احتمال درگیری مرزبانان وجود دارد؟
بدون شک چنین است. این یک چیز طبیعی است و در همه مرزها روی میدهد؛ اما موضوع مرز ایران و افغانستان از زمان طالبان فرق دارد.
چه فرقی؟
فرق اصلی به سایه سنگین نگاههای رادیکال ایدئولوژیک طالبان و خوانشهای تند ناسیونالیستی آنان بازمیگردد؛ بنابراین اساسا نیروهای مرزبانی افغانستان که همان نیروهای طالبان هستند، نیروهای آموزشدیدهای نیستند که بخواهند حرفهای رفتار کنند، بلکه بر مبنای خوانشهای ایدئولوژیک و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی خود به مسائل مرزی و سرزمینی نگاه میکنند. درحالیکه با توجه به حساسیت موضوع مرزبانی و مرزداری و همچنین حوزه امنیتی مربوط به حوزه هنگ مرزی باید مرزبانان افغانستان یا مشخصا نیروهای طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری تجربیات لازم را ببینند که خدای ناکرده از تکرار این اتفاقات جلوگیری شود یا از وقوع حوادث تلختر پیشگیری کرد. کسی نمیتواند تضمین بدهد که در درگیریهای پیشروی احتمالی یا بروز خطای سهوی مرزبانان ما که کاملا طبیعی است، شدت تنش تا چه حد بالا خواهد رفت و آیا خدای ناکرده این تنشها کشته یا زخمی به دنبال خواهد داشت یا نه؟ اینجاست که وزارت امور خارجه، وزارت کشور و همچنین هنگ مرزی جمهوری اسلامی ایران باید به شکل جدی، صریح و بدون پرده، طالبان را وادار کند در موضوع مشخص مرزبانی و مرزداری یا به قوانین و مقررات پایبند باشد یا آموزشهای لازم را دراینباره ببیند که بداند اختلافات مرزی باید چگونه اداره شود. نمیتوان با نگاههای شعاری، احساسی و ایدئولوژیک پشتونی به مرزداری پرداخت؛ چون این نوع نگاههای تندروانه که متأسفانه با نگاههای ایدئولوژیک هم درآمیخته است، خودبهخود زمینهای برای هرگونه درگیری و تنش ناخواسته خواهد بود.
مسئله خطرناکتر اینجاست که چون نیروهای طالبان با همان نگاه ایدئولوژیک تندروانه و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی به مرزبانی و مرزداری نگاه میکنند، هرگونه تردد یا ورود سهوی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان را با نگاه امنیتی و تلاش برای برهمزدن حاکمیت طالبان تحلیل میکنند که میتواند به یک واکنش و برخورد سخت طالبها منجر شود. شاید در اتفاق پنجشنبه گذشته با یک مذاکره، شش مرزبان در کمال صحت و سلامت به کشور بازگشتند، اما نمیتوان این یقین را حاصل کرد که در صورت بروز اتفاقات مشابه، درگیریها بیشتر نشود. ما تجربه تلخ درگیریهای مرزی طالبان افغانستان با نیروهای مرزی پاکستان در همین سه سال اخیر را فراموش نکردهایم که کماکان ادامه دارد و حتی تشدید هم پیدا کرده است. پس این موضوع اصلا چیزی ساده و طبیعی نیست که بخواهیم از کنار آن و بدون حساسیت رد شویم. من معتقدم طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری با سوءنیت رفتار و برخورد میکند و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود تا این رویه به عادت طالبان تبدیل نشود که هر زمان و هر جا که دلش خواست، با سلیقه خود عمل کند. مرزبانی و مرزداری قاعده و قانون دارد و طالبان هم باید به آن تمکین کند؛ در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود.